شناخت مخاطب

هدف تبلیغات ترغیب مصزف کننده به انجام دادن کاری است که معمولا خرید یک کالاست. در وهله اول دست اندر کاران تبلیغات باید مخاطبان خود را بشناسند. آنان باید با شیوه های فکری مخاطبان، عواملی که مخاطبان را برمی انگیزد و محیطی که در آن زندگی می کنند، آشنا شوند. همین طور باید درون داده های موجود در زمینه هایی مانند روانشانی، مردم شناسی و جامعه شناسی را بیرون بکشند.
اکثرا شرکتها توانایی بازاریابی کارآمد در همه بخش ها را ندارند، بنابراین یک تکه از بازار مورد نظر را انتخاب می کنند که به آن بازار هدف می گویند.
شرکت ها نیاز دارند که بدانند مصرف کنندگان چگونه فکر می کنند و چگونه راجع به محصولات تصمیم می گیرند. پس باید بدانند که مصرف کنندگان چه کسانی هستند، چرا خرید می کنند، چه می خرند و چگونه برای خرید محصولی معین اقدام می کنند.

انواع خرید

در مطالعه ای که مسترکارد اینترنشنال انجام داد ۵ نوع خرید اولیه مشخص شد:
ارزان خرها. یعنی کسانی که دایما دنبال قیمت پایین هستند.
خریداران کم علاقه. کسانی هستند که نوعا علاقه ای به خرید ندارند.
شکارچیان چانه زن بر سر مارک. کسانیکه به دنبال خرید خوب هستند ولی به مارکها و نامهایی که از قبل می شناختند وفادارند.
مشتاقان کیفیت خدمت. کسانیکه انتظار خدمت خیلی خوب را دارند.
خریداران بی اشتیاق. کسانیکه معتقدند هیچ لذتی در خرید کردن وجود ندارد ولی با این حال می پذیرند که فراهم آوردن تسهیلات برای خرید آسان، کمک کننده است.
این بخش بندی ها کمک می کنند تا راهبر متناسب بازاریابی با نیازها و درخواست ها طراحی شوند.

عوامل تاثیرگذار بر مصرف کننده:

فرهنگ و جامعه. ارزشها و عقاید در محیط اجتماعی شکل می گیرند. محققان بعد از چندین دهه تلاش ارزشهای تعییت کننده تمامی یک فرهنگ را شناسایی کردند که ۹ ارزش اصلی را در بر دارد: ۱- حس تعلق ۲- هیجان ۳- تفریح و لذت ۴- روابط گرم ۵- خود باوری ۶- جلب احترام دیگران ۷- حس کمال ۸- امنیت ۹- احترام به خود. از آن جایی که ارزشها بستگی نزدیکی با رفتار انسان دارند، در تبلیغات تلاش می شود از این ارزش ها استفاده شود.
خانواده. عادات و جهت گیری ها در محیط خانواده ساخته می شوند. در تبلیغات شناخت ساختار وعملکرد خانواده اهمیت دارد و خانواده مهمترین گروه مرجع ماست. بسیاری از خریدها براساس عادات صورت می گیرند.
نگاه فردی. همانطور که بلوغ اتفاق می افتد انسان شروع به تفکر درباره خود می کند و نگاه فردی خود را به جهان می پروراند که مبتنی بر سن، درآمد، جنسیت، تحصیلات، شغل و نژاد است. ویژگی های فردی شدیدا بر شیوه تفکر، تصمیم گیری و رفتار به عنوان یک مصرف کننده تاثیر می گذارد.

برخی نکات مهم در جمع آوری اطلاعات:

اطلاعات مقطعی و تغییر پذیرند، با توجه به تغییرات در جامعه و افراد، ممکن است که اطلاعات جمع آوری شده فقط در مدتی محدود قابل استفاده باشند. مثلا بالا رفتن تعداد زنان در نیروی کار یا سالمندی و بالا رفتن آمار جدایی می توانند بازار هدف ما را دستخوش تغییر کنند. یا محصولاتی که برای کودکان تولید می شوند با کاهش زاد و ولد دیگر نمی توانند آمار دقیقی برای ما باشند.
جذب مخاطب پیچیده. با بزرگ شدن جوامع، بازارهای مورد نظر گسترش پیدا می کنند و گاهی کسب و کارها به کشورهای دیگر سوق پیدا می کنند که یافتن الگوی رفتار مطرف کننده مشکل تر خواهد شد. زیرا هر فرهنگی باید جداگانه سنجش شود.
آمادگی برای استثناها. همیشه استثناهایی وجود دارد که بجای نفی آن ها باید همیشه آمادگی لازم را داشته باشیم.

حالا چه کاری کنیم؟

ابتدا با توجه به محصول یا خدماتی که می خواهید ارایه کنید، بازار هدف خود را مشخص کنید.
توجه داشته باشید مثلا اگر محصول شما لوکس است می بایست بازار هدف شما مازاد درآمد داشته باشد. دقت اولیه در انتخاب مخاطب، کار را برای ادامه مسیر بسیار راحتر می کند.
عوامل موثر بر خرید مخاطب را بررسی کنید و بصورت مکتوب نت برداری کنید و در طول زمان و جمع آوری اطلاعات بیشتر، آن را کامل و کاملتر کنید.
همیشه در نظر داشته باشید، خیلی از محصولات خوب هستند اما ما برای خرید آنها باید دلیل و چرایی داشته باشیم و باید نیاز یا مشکلی را برای ما مرتفع کنند. پس به تناسب نیاز مخاطب و ویژگی محصول خود توجه کنید و ببینید چه نیازی را برای مخاطب برآورده می کنید. روی همان نقطه تمرکز کنید و تبلیغات خود راشروع کنید.
منبع: کتاب تبلیغات تجاری

شناخت مخاطب

هدف تبلیغات ترغیب مصزف کننده به انجام دادن کاری است که معمولا خرید یک کالاست. در وهله اول دست اندر کاران تبلیغات باید مخاطبان خود را بشناسند. آنان باید با شیوه های فکری مخاطبان، عواملی که مخاطبان را برمی انگیزد و محیطی که در آن زندگی می کنند، آشنا شوند. همین طور باید درون داده های موجود در زمینه هایی مانند روانشانی، مردم شناسی و جامعه شناسی را بیرون بکشند.

اکثرا شرکتها توانایی بازاریابی کارآمد در همه بخش ها را ندارند، بنابراین یک تکه از بازار مورد نظر را انتخاب می کنند که به آن بازار هدف می گویند. شرکت ها نیاز دارند که بدانند مصرف کنندگان چگونه فکر می کنند و چگونه راجع به محصولات تصمیم می گیرند. پس باید بدانند که مصرف کنندگان چه کسانی هستند، چرا خرید می کنند، چه می خرند و چگونه برای خرید محصولی معین اقدام می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *